شنبه ۲۷ مرداد ۰۳ | ۱۴:۳۰ ۱۰ بازديد
بنابراین ادوارد در نهایت مبارزه را رها کرد و سخنران گام ها را جلوی جمعیت برداشت. ۱۴. هال دستش را بلند کرد و خوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استار سکوت شد. او فریاد زد: «پسرا، مأموریت ما را یعقوب ربوده اند. آنها فکر می کنند.
که به این ترتیب اعتصاب ما را شکست خواهند داد – اما خواهند دید که اشتباه کرده اند!» » آنها می توانند! خوب گفتی!» گروهی از صداها آمدند که اطمینان می دادند. شما فراموش کرده اید که ما انجمن داریم. زنده باد انجمن صنفی دره شمالی!» “هوری! هورا!” پژواک در دیواره های دره می پیچید. «و زنده باد انجمن بزرگی که از ما حمایت خواهد کرد – اتحادیه کارگران معدن آمریکا!» دوباره فریاد بلند شد.
بارها و بارها. »زنده باد انجمن! زنده باد اتحادیه سرنوشت کارگران معدن آمریکا!» یک معدنچی بزرگ آمریکایی به نام فریس در جلوی جمعیت بود و صدایش مانند آژیر مه در گوش هال می پیچید. هال ادامه داد: «پسرا»، وقتی بالاخره صدایش را دوباره شنید، «یک لحظه فکر خود را بکنید. تذکر دادم گفتم اذیتت میکنن! هیچ چیز برای آنها خوشایندتر از این نیست که یک درگیری در اینجا ایجاد شود و سپس بتواند انجمن ما را از بین ببرد.
به یاد داشته باشید، پسران، که اگر آنها ما را به مبارزه وادار کنند، اتحادیه ما را که تنها امید مفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است، در هم خواهند شکست! دوباره فریاد بلند شد: «زنده باد انجمن!» هال سلامتی به آنها اجازه داد تا زمانی که سیر شوند به ده ها زبان مختلف فریاد بزنند.
او سرانجام ادامه داد: «بچه ها گوش کنید، آنها مأموریت ما را به دوش کشیده اند. آنها می توانند من را به همان راه ببرند -» «نه، نمیکنند!» صدای فریاد از جمعیت شنیده شد. فریس با عصبانیت زوزه کشید. » بیایید تلاش کنیم! ما آنها را تا حد مرگ می سوزانیم!” هال گفت: “اما آنها می توانند مرا با خود ببرند.” می دانید که آنها در آن بازی بهتر هستند. آنها می توانند به کلانتر زنگ بزنند، اگر فکر می کنند.
لازم فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم سریع است، ارتش تولید کنند! ما نمی توانیم به زور در برابر آنها مقاومت کنیم – اگر بخواهند می توانند همه مردان، زنان و کودکان را از روستا بیرون کنند. اما باید به خاطر داشته باشیم که حتی آن هم نمی تواند اتحاد ما را از بین ببرد. همچنین اتحاد بزرگی وجود ندارد که از ما حمایت کند.
ما تحمل می کنیم و بالاخره باید ما را پس بگیرند!» با درک هدف هال، تعدادی از آشنایان به کمک او آمدند. »بدون دعوا! بدون خشونت! متحد بمانید!” از سوی دیگر، هال به این نکته ادامه داد: حتی اگر شرکت آنها را بیرون کند، اتحادیه بزرگ معدنچیان متشکل از سیصد و پنجاه هزار کارگر به آنها کمک می کند و سایر معدنچیان این مناطق به آنها می پیوندند. سالانه معدنچیان که فکر می کردند.
می توانند آنها را از گرسنگی بکشانند تا اطاعت کنند، می بینند که مین ها خاموش می شوند. آنها باید تسلیم می شدند و تاکتیک با هم بودن پیروز می شد. در آن جهت هال ادامه داد و آنچه اولسون به او گفته بود را به خاطر آورد و آن را عملی کرد. او امید جدیدی را در چهره مردان دید که جنون انتقام و خشم را از سر راه براند. او گفت: «بچهها، من اکنون به سخنرانی سرپرست ارشد میروم.
من فرستاده شما هستم، زیرا دیگران آنها را برده اند.» فریس دوباره صدای آژیر مه را بلند کرد: «این یک مرد واقعی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است! جو اسمیت!» »بله، آقایان، یادتان باشد الان چه می گویم! من می روم سرپرست را ببینم و سپس به پدرو می روم، جایی که امروز صبح تعدادی از افسران انجمن بزرگ آمده اند.
که به این ترتیب اعتصاب ما را شکست خواهند داد – اما خواهند دید که اشتباه کرده اند!» » آنها می توانند! خوب گفتی!» گروهی از صداها آمدند که اطمینان می دادند. شما فراموش کرده اید که ما انجمن داریم. زنده باد انجمن صنفی دره شمالی!» “هوری! هورا!” پژواک در دیواره های دره می پیچید. «و زنده باد انجمن بزرگی که از ما حمایت خواهد کرد – اتحادیه کارگران معدن آمریکا!» دوباره فریاد بلند شد.
بارها و بارها. »زنده باد انجمن! زنده باد اتحادیه سرنوشت کارگران معدن آمریکا!» یک معدنچی بزرگ آمریکایی به نام فریس در جلوی جمعیت بود و صدایش مانند آژیر مه در گوش هال می پیچید. هال ادامه داد: «پسرا»، وقتی بالاخره صدایش را دوباره شنید، «یک لحظه فکر خود را بکنید. تذکر دادم گفتم اذیتت میکنن! هیچ چیز برای آنها خوشایندتر از این نیست که یک درگیری در اینجا ایجاد شود و سپس بتواند انجمن ما را از بین ببرد.
به یاد داشته باشید، پسران، که اگر آنها ما را به مبارزه وادار کنند، اتحادیه ما را که تنها امید مفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است، در هم خواهند شکست! دوباره فریاد بلند شد: «زنده باد انجمن!» هال سلامتی به آنها اجازه داد تا زمانی که سیر شوند به ده ها زبان مختلف فریاد بزنند.
او سرانجام ادامه داد: «بچه ها گوش کنید، آنها مأموریت ما را به دوش کشیده اند. آنها می توانند من را به همان راه ببرند -» «نه، نمیکنند!» صدای فریاد از جمعیت شنیده شد. فریس با عصبانیت زوزه کشید. » بیایید تلاش کنیم! ما آنها را تا حد مرگ می سوزانیم!” هال گفت: “اما آنها می توانند مرا با خود ببرند.” می دانید که آنها در آن بازی بهتر هستند. آنها می توانند به کلانتر زنگ بزنند، اگر فکر می کنند.
لازم فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم سریع است، ارتش تولید کنند! ما نمی توانیم به زور در برابر آنها مقاومت کنیم – اگر بخواهند می توانند همه مردان، زنان و کودکان را از روستا بیرون کنند. اما باید به خاطر داشته باشیم که حتی آن هم نمی تواند اتحاد ما را از بین ببرد. همچنین اتحاد بزرگی وجود ندارد که از ما حمایت کند.
ما تحمل می کنیم و بالاخره باید ما را پس بگیرند!» با درک هدف هال، تعدادی از آشنایان به کمک او آمدند. »بدون دعوا! بدون خشونت! متحد بمانید!” از سوی دیگر، هال به این نکته ادامه داد: حتی اگر شرکت آنها را بیرون کند، اتحادیه بزرگ معدنچیان متشکل از سیصد و پنجاه هزار کارگر به آنها کمک می کند و سایر معدنچیان این مناطق به آنها می پیوندند. سالانه معدنچیان که فکر می کردند.
می توانند آنها را از گرسنگی بکشانند تا اطاعت کنند، می بینند که مین ها خاموش می شوند. آنها باید تسلیم می شدند و تاکتیک با هم بودن پیروز می شد. در آن جهت هال ادامه داد و آنچه اولسون به او گفته بود را به خاطر آورد و آن را عملی کرد. او امید جدیدی را در چهره مردان دید که جنون انتقام و خشم را از سر راه براند. او گفت: «بچهها، من اکنون به سخنرانی سرپرست ارشد میروم.
من فرستاده شما هستم، زیرا دیگران آنها را برده اند.» فریس دوباره صدای آژیر مه را بلند کرد: «این یک مرد واقعی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است! جو اسمیت!» »بله، آقایان، یادتان باشد الان چه می گویم! من می روم سرپرست را ببینم و سپس به پدرو می روم، جایی که امروز صبح تعدادی از افسران انجمن بزرگ آمده اند.